بعد از خیانت عاطفی همسر چگونه رفتار کنیم

در حال پیشروی در زندگی هستید، مثل همیشه عاشق؛ که ناگهان واقعیت سیلی محکمی به شما می‌زند. زمانی که شما متوجه می‌شوید فرد مورد نظرتان از لحاظ احساسی به شما خیانت کرده و قلبش پیش دیگریست، تمام دنیا بر سرتان خراب می‌شود.

زمانی که شما پیام ” ای کاش الان کنارم بودی… همیشه به تو فکر می‌کنم.” را می‌بینید که دیشب در ساعت 10:30 شب به جای شما، برای فرد دیگری فرستاده شده، قلبتان مچاله می‌شود.

تضاد فاحشی که بین تصور شما از واقعیت و اصلِ واقعیت وجود دارد، می‌تواند تکان دهنده، طاقت‌فرسا و گمراه کننده باشد.

در هر حال، این توصیف یکی از مشتریان من از این موقعیت بود.

تقریبا دو سالی می‌شد که جان و مِری با هم بودند. مری به من گفته بود که تا کنون هیچگاه چنین حسی را نسبت به کسی نداشته و تصمیم دارد تا باقی عمر خود را با جان سپری کند.

با این حال، سه ماه پیش، مری رشته‌ای طولانی از پیامها و عکسها یافته بود که جان هشت ماه پس از اولین قرار شان با زنی دیگر رد و بدل می‌کرد. مری می‌دانست که آنها هیچگاه رابطه‌ی جنسی نداشته‌اند، اما این موضوع هیچ کمکی به او نمی‌کرد. مری ویران شده بود.  او از خودش می‌پرسید که چطور جان می‌تواند تا این حد با فرد دیگری صمیمی باشد؟ مخصوصا با توجه به این موضوع که از دیدگاه مری آن ها رابطه شاد و خوبی داشتند.

خیانت‌های عاطفی می‌توانند خود را در قالب‌های مختلفی نشان بدهند.

در قالب یک زن متاهل که 15 سال از ازدواجش می‌گذرد و همیشه در رابطه با مشکلاتی که در خانه دارد با یکی از دوستان محل کارش صحبت می‌کند و مطمئن می‌شود که به بهترین شکل خود را نشان می‌دهد.

در قالب مردی که با یکی از دوستان سابق دانشگاهش ارتباط برقرار می‌کند و رابطه‌ای نامشروع شامل مکالمات تلفنی طولانی، پیامک‌های مخفیانه و تبادل مکرر عکس آغاز می‌کند.

این نوع از خیانت، از  تجاوز هم دردناک تر است و  حتی عواقب بدتری نیز به دنبال خواهد داشت. بیشتر اوقات، فردی که مرتکب خیانت عاطفی می‌شود، از آنجایی که دیگری را نمی‌بوسد و یا رابطه جنسی برقرار نمی‌کند، متوجه ایرادِ کار خود نمی‌شود.

برای مثال زمانی که مری از جان در مورد دلیل پیامهایی که رد و بدل می‌کرده، سوال پرسید، جان به سادگی پاسخ داده بود ” چون سرکار حوصله‌م سر می‌رفت، جوابش رو می‌دادم.”

آغاز روند بهبودی

زمانی که چنین خیانتی اتفاق می‌افتد، تجربه‌ی خشم، غم و اندوه، اضطراب، بی خوابی، شرم و یا بی اشتهایی طبیعی است. اما بزرگ ترین اشتباه رایجی که در کارم با آن رو به رو می‌شوم، “سرزنش کردن خود” است.

فردی که مورد خیانت واقع می‌شود، خود را مقصر می‌داند؛ و یا ادعا می‌کند که اگر اعتماد به نفس بیشتری داشت، یا ماجراجوتر بود و یا اضطراب کمتری داشت، هرگز این اتفاق نمی‌افتاد.

اما اگر به نحوه‌ی عملکرد انسان توجه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که این موضوع درست نیست.

وجه مشترک همه‌ی کسانی که به صورت عاطفی خیانت می‌کنند این است که گرفتار تفکراتی می‌شوند که در زمان کم خلقی به سراغشان می‌آید. آنها بیش از اندازه به احساس کسالت و ناامنی بها می‌دهند، در نتیجه زمانی که فردی به آن ها توجه نشان می‌دهد، از هجوم دوپامین ناشی از این تعامل استقبال می‌کنند. خیانتکاران از این روابط به عنوان مسکنی موقتی برای رنج ها و ناراحتی های عاطفی خود استفاده می‌کنند.

چه باید کرد؟

با توجه به آنچه گفته شد و با اینکه اعمال فرد خائن بازتابی از تفکرات خود اوست، هیچ پاسخ درست و جهان شمولی در مورد این که پس از یک خیانت عاطفی چه باید کرد وجود ندارد. بعضی از زوجها ترجیح می‌دهند تا در کنار هم بمانند، بعضی دیگر جدایی را انتخاب می‌کنند و گروهی دیگربه دنبال راه خلاقانه‌ای می‌گردند که برای آن ها کارساز باشد.

بزرگترین اشتباهی که مشتریانم مرتکب می‌شوند، این است که بعد از خیانت عاطفی، به خودشان زمان کافی نمی‌دهند تا به غرایز درونی خود فکر کنند. اگرچه مشورت و نصیحت گرفتن از دوستان امر خوبی است، اما باید با صرف وقت و با خِرَد و عقل سلیم، این موضوع را بررسی کنیم و به همسر خود نیز اجازه این کار را بدهیم.

آمادگی

بزرگترین چالش، برای زوج‌هایی که تصمیم می‌گیرند در کنار هم بمانند، “هجمه‌های فکری” است که ممکن است روزها، ماه‌ها و یا حتی سالها بعد رخ بدهد. آماده‌ی افکاری باشید که در قالب اضطراب و نگرانی برای فرد مورد خیانت واقع شده، ظاهر می‌شوند و همینطور افکار مربوط به ملال و ناامنی، احتمالا باز هم برای فرد خائن بروز پیدا کنند.

تفکراتی که در قالب خاطرات و احساسات ظاهر می‌شوند، از عوامل اولیه‌ای هستند که از شکل گیری مجدد اعتماد بین زوجین جلوگیری می‌کنند. با این وجود، امکان شکل گیری مجدد اعتماد وجود دارد.

نکته‌ی کلیدی در رابطه با شکل گیری مجدد اعتماد این است که زوج‌ها باید بدانند که مجبور نیستند به هرفکری که به ذهنشان می‌رسد عمل کنند و یا حتی آن را باور داشته باشند.

کسب آگاهی بیشتر نسبت به ماهیت و چیستی “فکر” می‌تواند کمک شایانی به تغییر دادن شرایط به نفع زوجین بکند. در مورد مری و جان، مری با آگاهی تصمیم گرفت که جان را ببخشد و اکنون می‌گوید  که رابطه‌ی خوبی با هم دارند.

توصیه‌ من به شما این است که اطلاعات بیشتری در رابطه با روش های درمانی مبتنی بر فکر، همانند موارد ذکر شده در بالا، کسب کنید.

اسکرول